گذری بر روزگار
مثل همیشه نمیدونم از کجا بنویسم .. منی که زیاد خونه نبودم ... و زیاد نمیتونم خاطراتت رو بنویسم + موهای قشنگتو مامان و بابات با همکاری همدیگه کوتاه کردن ... چقد روزی که دیدمت بغض داشتی .. آخه همیشه فشن میکردی ... ماشالا خوشگل پسری .. بی موهاتم نازی پسر تاج + با شروع تعطیلات تابستونه به کلاس های آموزشی میری .. زبان و قرآن و ... + مثل ایلنازی سرگرمی این روزات شده شبکه فارسی زبان پ ر ش ی ن ت ن.. برنامه کودک هایی رو میزاره که یه روز من عاشقشون بودم ... ...